اما بازار سرمایه ایران دست کم به لحاظ ابزارهای مالی، بازار بهشدت محدودی است که تنها برگههای سهام در آن دست به دست میشود و هنوز حتی پای اوراق مشارکت به این بازار باز نشده است.
در تالار معاملات حافظ هم اگر چه چندین و چند صنعت عرض اندام میکنند و تنوع دست و پاشکستهای را بهوجود میآورند با این حال همین تنوع نسبی هم قادر به ایفای وظیفه ذاتی خود یعنی توسعه حق انتخاب خریدار نیست آنهم به این دلیل که اساسا بورس تهران در هر دورهای محو یکه تازی یک صنعت یا گروه است و مابقی شرکتهای بورسی زیر سایه سنگین گل سرسبد بازار قرار میگیرند و از چشم سهامداران میافتند.
نتیجه اینکه، متأسفانه نحوه عرضه سهام، علائمی که برای بازار ارسال میشود و در نهایت جهتگیری بورس، یک صنعت و اعضای آن را به سهام پیشرو بازار تبدیل میکند.
به این ترتیب سهامداران که تجربه سودآوری قابل توجه سهام شرکتهای تازه وارد را یدک میکشند، آستینها را بالا میزنند و برای تامین نقدینگی، قسمتی از سبد داراییهایشان را حتی به زیر قیمت میفروشند تا از قافله عقب نمانند آنهم با این استدلال که زیان محدود فروش با سود چشمگیر خرید جبران خواهد شد.
اما به جز همه آنچه گفته شد دلیل این نابسامانی را باید در عمق ناچیز و نقدینگی اندک بورس تهران جستوجو کرد، عاملی که باعث میشود سهامداران برای خریدهای جدید، چوب حراج به دیگر داراییهای خود بزنند.
این نقص عمده هم به یقین نشان از کارا نبودن بازار سهام تهران دارد؛ چرا که وجود نقدینگی کافی میتواند تبعات توجه ویژه سهامداران به یک یا چند سهم خاص را به حداقل برساند.
* مدیرعامل شرکت کارگزاری عمران فارس